Image result for ‫دوستی‬‎

 

درس 3 : مثل آیینه

بند 1 :

نوجوانی ، تولد دوباره ی انسان است .

تشبیه :

نوجوانی ، رکن اول تشبیه

تولد ، رکن دوم تشبیه

تب و تاب : جناس ناقص


دیگران ، زبان نقد او و پنجره هایی هستند که ...

تشبیه :

دیگران ، رکن اول تشبیه

زبان نقد و پنجره ، رکن دوم تشبیه

گشوده شده اند : رکن سوم تشبیه

Image result for ‫دل من دیرزمانی ست که می پندارد‬‎

بند 2 :

آنها مثل آیینه ، همان قدر که خوبی ها را پیش

چشم می آورند عیب ها را هم به ما می نمایانند :

تشبیه

آنها ، رکن اول تشبیه

آیینه ، رکن دوم تشبیه

می نمایانند : رکن سوم تشبیه

شکستن آیینه : کنایه از درگیر شدن با کسی

که عیب ها را بازگو می کند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آینه ، چون نقش تو بنمود راست

خود شکن ، آیینه شکستن خطاست

قافیه : راست ، خطاست

جمله ها :

1 - آینه ، چون نقش تو راست بنمود

2 – خود شکن

3 – آیینه شکستن خطاست

آرایه ها :

آینه ، چون نقش تو بنمود راست : تشخیص

خود شکن : کنایه از این که ، خود را اصلاح کن .

شکستن آیینه : کنایه از درگیر شدن با کسی

که عیب ها را بازگو می کند .

راست و خطا : تضاد

Image result for ‫دوستی‬‎

کار و شایستگی :

جوانی گه کار و شایستگی است

گه خودپسندی و پندار نیست

قافیه : پندار

ردیف : نیست

جمله ها :

1 - جوانی گه کار و شایستگی است

2 - گه خودپسندی و پندار نیست

آرایه های ادبی :

تکرار گه

نکته : گه ، مخفف گاه

معنی : دوره ی جوانی ، زمان کار و نشان دادن

لیاقت ها و شایستگی های خود است ؛

دوره ی خودپسندی و رویاپردازی نیست .

Image result for ‫کار‬‎

چو بفروختی از که خواهی خرید ؟

متاع جوانی به بازار نیست

قافیه : بازار

ردیف : نیست

جمله ها :

1 - چو بفروختی

2 - از که خواهی خرید ؟

3 - متاع جوانی به بازار نیست

آرایه های ادبی :

متاع جوانی ، اضافه ی تشبیهی

مراعات نظیر : بفروختی ، خرید ، متاع ، بازار

تضاد : بفروختی و خرید

نکته : از که خواهی خرید ؟ پرسش انکاری

معنی : وقتی فروختی ، نمی توانی دوباره جوان از

دست رفته را به دست آوری ؛ این کالا در

بازار پیدا نمی شود .

 

 

غنیمت شمر ، جز حقیقت مجوی

که باری ست فرصت ، دگربار نیست

قافیه : دگربار

ردیف : نیست

جمله ها :

1 - غنیمت شمر

2 - جز حقیقت مجوی

3 - که فرصت باری است

4 - دگربار نیست

آرایه های ادبی : -

معنی : از فرصت جوانی استفاده کن و به دنبال

حقیقت باش . این فرصت تنها یک بار به

دست می آید و تکرار نمی شود .

 

 

مپیچ از ره راست بر راه کج

چو در هست ، حاجت به دیوار نیست

قافیه : دیوار

ردیف : نیست

جمله ها :

1 - از ره راست بر راه کج مپیچ .

2 - چو در هست ،

3 - حاجت به دیوار نیست .

آرایه های ادبی :

تضاد راست و کج

تضاد هست و نیست

مپیچ ، کنایه از گمراه نشو

جناس در و بر

مراعات نظیر در و دیوار

ضرب المثل : چو در هست ، حاجت به دیوار نیست

معنی : از راه راست گمراه نشو . جایی که در

   هست ، نیازی به بالا رفتن از دیوار نیست .

 

Image result for ‫کار‬‎

ز آزادگان بردباری و سعی

بیاموز ، آموختن عار نیست

قافیه : عار

ردیف : نیست

جمله ها :

1 - ز آزادگان بردباری و سعی بیاموز .

2 - آموختن عار نیست .

آرایه های ادبی :

ضرب المثل : آموختن عار نیست .

معنی : از انسان های آزاده ، برباری و تلاش بیاموز ،

آموختن عیب نیست .

 


به چشم بصیرت به خود در نگر

تو را تا در آیینه زنگار نیست

قافیه : زنگار

ردیف : نیست

جمله ها :

1 – تا تو را در آیینه زنگار نیست

2 - به چشم بصیرت به خود در نگر

آرایه های ادبی :

تضاد آیینه و زنگار

معنی : تا جوان هستی و دلت آلوده نشده و بی گناهی ،

آگاهانه به خود نگاه کن و خودت را اصلاح کن .

 


همی دانه و خوشه خروار شد

ز آغاز هر خوشه خروار نیست

قافیه : خروار

ردیف : نیست

جمله ها :

1 - همی دانه و خوشه خروار شد

2 - ز آغاز هر خوشه خروار نیست

آرایه های ادبی :

مراعات نظیر : دانه ، خوشه ، خروار

تکرار خوشه ، خروار

تضاد دانه و خروار

تضاد خوشه و خروار

معنی : دانه ها و خوشه ها روی هم انباشته شدند

و تبدیل به خروارها محصول شدند . خرمن از

ابتدا انباشته نمی شود .

Related image
همه کار ایام ، درس است و پند

دریغا که شاگرد هشیار نیست

قافیه : هشیار

ردیف : نیست

جمله ها :

1 - همه کار ایام ، درس است

2 - و پند ( است ، حذف شده است . )

3 – دریغا ( شبه جمله )

4 - که شاگرد هشیار نیست .

آرایه های ادبی :

تلمیح : اشاره به سخن حضرت علی ( ع ) که

فرمودند : عبرت ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران

چه اندک .

مراعات نظیر شاگرد و درس

معنی : کار روزگار یاد دادن و اندرز دادن است ؛

افسوس که انسان هشیار نیست و درس نمی گیرد .

 

0.440228001341925149 jazzaab ir عكس متحرك از گل و دسته گلهای زیبا

نکته ی ادبی :

پرسش انکاری ، نوعی جمله ی پرسشی است که

پرسشگر خود پاسخ پرسش را می داند ، اما برای

اعتراض یا تأکید بر موضوعی ، جمله ی خود را به

صورت پرسشی مطرح می کند و معمولا به صورت

منفی و غیرپرسشی ، معنی می شود .

مثل :

رام از چه شدی ؟

نباید مطیع و فرمانبردار می شدی .

تا کی حرکات کودکانه ؟

کودکانه رفتار نکن .

مثال برای پرسش انکاری :

1 - بی نام تو نامه کی کنم باز ؟


2 – چو بفروختی ، از که خواهی خرید ؟


3 – چون نپرسی کاین تماثیل از کجا آمد پدید

چون نجویی کاین تصاویر از کجا شد آشکار


4 – تشنه لب کشته شود در لب شط از چه گناه

آنکه سیراب کند در لب کوثر تشنه ؟


5 – کجای زمین از تو عاشق تر است ؟


6 – پیر گفتا که چه عزت زین به

      که نیم بر در تو بالین نه ؟


7 – دولتت چیست ؟ عزیزیت کدام ؟


8 – ای خدای بی نهایت ، جز تو کیست ؟

چون تویی بی حد و غایت ، جز تو کیست ؟

 

9 – ز نوکاران که خواهد کار بسیار ؟

Image result for ‫باغبان‬‎


حکایت ، باغبان نیک اندیش :

 

درخت اعمال نیک 

اضافه ی تشبیهی

رکن اول : اعمال نیک

رکن دوم : درخت

رکن سوم : ثمربخشی

 

چه جای این حرص و هوس باطل است ؟

پرسش انکاری

 

درختی که تو امروز نشانی ، میوه ی آن کجا توانی

خورد ؟

پرسش انکاری

Image result for ‫باغ زیبا‬‎

واژه نامه ی درس 3 و حکایت :

غنیمت شمردن :                 نقد :

هیاهو :                         پندار :

متاع :                          عار :

بصیرت :                       زنگار :

خروار :                        مساعی :

مبصر:                          موسم :